میدونی داری وارد چه ماهی می شی یک دو روز دیگر نمانده راستی به خودت نگاه کرده ای چقدر با حسین سنخیت داری چقدر خودت را به اربابت نزدیک کرده ای اصلا بگو بینم قافله کجاست چند روز دیگر به صحرای ماریه می رسد صحرای ماریه دیگر کجاست؟ عمه سادات وقتی به این مکان رسید به برادر گفت اینجا چه خبر است غم بزرگی دلم را گرفت و حسین(ع) پس چند لحظه سکوت گفت اعوذ با الله من الکرب و البلا و این بود اغاز مصیبتی بزرگ که عالمیان را بیچاره کرده آسمانیان ماهیان دریاها همه وهمه در این ماتم بزرگ گریستند پناه می بریم به خدا از عصر عاشورا